بدون عنوان
بابایی سلام. خوبی.دیگه داری مراحل جنینی رو طی می کنی.همه منتظر تو هستند که روی ماه تو ببینند.مامانت وسایل و لباساتو آماده کرده.عزیزم از این هفته رفتی تو وقت اضافه و کم کم به این دنیا قدم میذاری و ...خوبه.یه چیز جالب برات بگم.داشتم فوتبال تماشا می کردم که استقلال گل زد و یهو احساساتی شدم بعد می دونی چه شد؟ مامانت گفت که تو هم تو شکمش احساساتی شدی و من اون موقع خیلی خوش بحالم شد.کلا حرکاتت تو شکم مامانت زیاده و حسابی موج مکزیکی میری و ما کلی کیف می کنیم.
توپول بابا ما هنوز در مورد انتخاب اسم تو به نتیجه نرسیدیم.من می گم صدرا.مامانت می گه آرتین.دایی جونت می گه رادین.عمه فاطمه می گه آرسام . البته من از اسم کیان هم خوشم می یاد.به نظرت چه کار کنیم.
ما و دختر خالت دیشب آلبوم خاطراتت رو نوشتیم .تصمیم داریم همه اولین ها رو برات بنویسیم.مثل اولین بارون ،اولین خنده ،اولین بابا جون گفتنت و ...