آرتین جانم عید شما مبارک (1392 شمسی)
اولین نوروز زندگی را داری تجربه می کنی.خاطرات این ایام را برات مرور می کنم.
- اول لازم بود که بیای به دیدن خانواده بزرگ خودت .بابا بزرگ ها، مادر بزرگ ها ،عموها و دایی ها ،خاله و عمه جونت و ...این یک رسمه که باید تا آخر عمرت رعایت کنی.
- در زمان تحویل سال جنابعالی در جزیره کیش تشریف داشتی.تو یک محیط کاملا شاد (رستوران پایاب،یه دعوت دایی جونت علی)به همه ما خیلی خوش گذشت.عکس مراسم تحویل سال را به خوبی ازش محافظت کن .ضمنا دایی جونت برنامه های دیگه ای هم ترتیب داده بود که کلی برای ما کیف داشت.مثلا به اتفاق رفتیم به هتل پارسیان .اونجا یه برنامه شاد برگزار شد.تو هم بودی.اولش چون مردم با رفتار های مجری و آهنگ های زنده،جیغ شادی می کشیدن ،حسابی ترسیده بودی و من و مامان جونت تو را به سمت عقب سالن بردیم تا وضعیت برات عادی بشه.همچنین در رستوران پوریا - که برای من جشن تولد گرفتن - بازم بر اثر سر و صدای مردم ترسیده بودی که این بار نسبت به قبل بهتر بودی.
- برای اولین بار تورو بردیم لب دریا ولی حیف که خواب بودی و فکر کنم چیزی نفهمیدی .
فعلا تا تاریخ 1391/01/03 برات وقایع نگاری کردم.